خوب بعد از چندروز اومدم و مدتها
۱۴اردیبهشت به رسم هر سال تولدم بوداینبار ۲۵سالگیم بود و خیلی چیرا متفاوت بودکسایی که کنارم بودن حس و حالی که داشتم اون همه تجربه و اتفاقدلم میخواست جوری باشه که اگه زنده موندم و سالهایی که هم گذشت یادم بمونهبه لطفش منو برد زراس ایذه با تور رفتیمهمین بدو رفتن رفتم دشویی وگوشیم افتاد تو دشویبی و رفت فریادهای ساکت دلم...
ما را در سایت فریادهای ساکت دلم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0moooohadese8 بازدید : 39 تاريخ : يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:49